|
میلغزد اشک تون بروی گونه ات،
و میدرخشد این اشک چون نور،
میدرخشد،تا ماه خیال نکند که آسمان را او تابان کرده است،
اشکی که از چشمان تو جاری شد را همه ی ستاره ها دیدند،
و دیدند که ماه آرام آرام فرود می آید،
و بر خیسی چشمان تو تعظیم میکند،
آری آنشب همه شاهد بودند که ماهی در آسمان نبود،
و این خانه تو بود که میدرخشید،
و اگر شب اندکی به درازا میکشید،
خورشید دیگر طلوع نمیکرد،
اشکی اگر از گونه یار من چکید،
خبر دهید تا ماه را به زمین بکشم
خبر دهید تا ارض و سما را به تعظیم بر اشکهایش بنشانم. "مبین"