اندکی صبر،سحر نزدیک است

تقدیم این وبلاگ به آنهایی است که بر قله عشق پرچم خود را برافراشته اند

اندکی صبر،سحر نزدیک است

تقدیم این وبلاگ به آنهایی است که بر قله عشق پرچم خود را برافراشته اند

اندکی صبر،سحر نزدیک است

بسم الله...
پس باید زنجیر تعلق در این قفس را پاره کرد و پر گشود و پرواز کرد،پروازی که مقصدش به آبادی است و چه زیبا گفت کسی:اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر،پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد
این وبلاگ جایی برای آزردن خاطر شما نیست.

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۹
ارديبهشت


آدمی را چه شده است که بر قله یخ زده نفس خویش پرچم عشق برافراشته است؟ و دراین هوای،هوی خواهی چنان نَفَس میکشد که انگار این غبار سنگین فتنه های شیطان را در آسمان نمیبیند،این آدمی را چه شده است که دیگر حتی ظاهر قبله را نیز نمی ستاید، او را چه شده است که نمیخواهد خدا را نیز در زندگی مدرن خویش پرستش کند،آری این بشر پر افاده که خود را به بهای لذت تن اسیر قفس ظلمانی این دنیا کرده است دوباره بت پرست گشته است،بت های عصر او دیگر نه لات و نه عزی است که این سنگ و چوب های زمانه ی او همین سحرِ جاودگران ماهریست که از آهن مرکَب هایی خیره کننده و از زن، این گوهر ناب الهی و از هرچیزی که بتواند شب و روز انسان شود بت میسازند تا ما بدون آنکه بفهمیم آنها را پرستش کنیم و هر صبح و ظهر و شامگاه به قصد قرب به آنها نیت کنیم.

آقا9

و در این هیاهوی نفس پرستی و بازار بت های عصر مدرنیسم جاهلی میبینیم غریبه ای را که هر روز با تبر ابراهیم و عصای موسی فریاد "انا بقیه الله"سر میدهد ولی در انعکاس صدای خویش جز فریاد تنهایی ،چیز دیگری نمی شنود.

آری برادر و خواهر من اکنون زمان آن است که از این گمگشتگی در زمان رها شویم و این رها شدن جز با یافتن امام زمان خویش میسر نمیشود.

بخوان دعای فرج ،دعا اثر دارد

دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد.

                                                   "مبین"

۱۱
ارديبهشت

هو الواحد القهار

از که میترسید؟

مگر یک سید لاغر اندام که حتی یک دستش نیز مجروح است چقدر ترس دارد؟

چرا اینقدر از "ما تل آویو و حیفا را با خاک یکسان میکنیم" میترسید؟

این سید چه دارد که اینقدر از سایه اش نیز میترسید؟

شما که خود را جامعه جهانی میپندارید؟

شما که خود را ولی نعمت دنیا میدانید؟

سوال عجیبی است

واقعا چرا میترسید.....؟

آقا

آری این سید چیزی ندارد

جز...

یک دل طوفانی که هرگاه اراده کند شما را در خود محو خواهد کرد
این سید یک دم مسیحایی دارد که هر وقت لب تر کند گرد او یک دنیا پروانه جمع میشود
این سید خدا را دارد...
مگر نشنیده اید چه گفته است؟
من میگویم که بشنوید چه گفته است:

"اگر عرصه را بر ما تنگ کنند کربلا را تکرار خواهیم کرد"
                                                               
                                                    "مسلم شهسواری"


۰۴
ارديبهشت

بسم الله الرحمن الرحیم


گاهی انجام تکلیف سبب میشود که آدم آستین هایش را بالا بزند و قلمش را تیز کند و بنویسد،بنویسد از آنچه عده ای فراموش کرده اند و یا میخواهند به دست فراموشی بسپارند،بنویسد و بجنگد چون جنگجویی که در میدان کارزار یک به ده فرمانده اش را پیدا کرده است،بنویسد و بجنگد چون افسری که گَرد و غبار سواران دشمن را گِرد خیمه فرماندهی رهبرش دیده است،بنویسد و بجنگد تا زمانی که دشمن سپرش را بیندازد،بجنگد و بجنگد و زخم زند و زخم بخورد تا آنزمان که پرچم اسلام را در افق آفرینش علم کند،پس بعد از آن میتواند سپر و شمشیرش را غلاف کند و قلم در دست گیرد و بنویسد از عاشقانه های یک جنگجو...

گاهی باید دیگر عاشقانه هایت را کنار بگذاری و از دردهایت بنویسی،از دردهایی بنویسی که گاهی آنقدر بی تابت میکنند که دیگر فکر هرچه عشق و عاشق است را از یادت میبرد.

از این پس در وبلاگ "اندکی صبر" رویکرد نوشتن مطالب عوض خواهد شد که در آینده این دگرگونی را خواهید دید.


جنگ


سنگینی اسلحه را بر دوش خود احساس میکند

ولی تحمل میکند و میجنگد

چرا که فهمیده است...

"جنگ ما جنگ عقیده است"

                                                                 "مسلم شهسواری"