بنام تو خدایا
زندگی روایتی است که در آن باید از همه آسایش تن رها شد و زنجیر بسته به قفس را پاره کرد و پر گشود،
گمان ما این است که پیمودن این مسیر برای رسیدن به قله امید با این تن خاکی که
زود رنجور میشود میسر نمیشود
باید پرگشود و در این پرگشودن نیز باید خود را به حبل الله رساند،تا از گزند سنگ هایی که به سویت پرتاب میشود در امان بمانی،
باید اوج گرفت و در این اوج گرفتن خانه دل را آباد کنی واین خانه دل جز با رهایی از قفس تن آباد نخواهد شد.
پرواز تازه ابتدای راه است...
بال گشودن هنر بی هنران است
هرگاه بالهایت در زیر ابرهای تیره شکست ولی باز پر زدی
آنگاه است که باید گفت به مقصد رسیده ای...
"مبین"
هرگاه از پرواز گفتی بیاد سید شهیدان اهل قلم نیز باش.
چه زیبا گفت:اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر،پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.